تَر

ساخت وبلاگ
به‌نظرِ من‌ که نفحات صبح دوست‌داشتنی نیست فی نفسه. شاهدش هم صبح‌های امتحان، و غروب‌ها هم غمگین نیستند، شاهدش هم غروبِ دریا. چطور است که شرف المکان بالمکین، شرفِ زمان هم باید به مزمون باشد یا مُزمَن حا تَر...ادامه مطلب
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1398 ساعت: 3:51

+شاتوتِ باغاتِ طرشت به مذاق من و تو خوش نمی‌آید. مزهٔ درست‌حسابی که ندارد، بعد هم حاصلِ کارِ این باغبان‌های کاسب‌مسلک است. اصلاً روح ندارد. من دلم تمشکِ وحشی می‌خواهد. توی مغان تمشکِ وحشی فراوان است.- تَر...ادامه مطلب
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 141 تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1398 ساعت: 3:51

من به روزهای بهتری امیدوارم و راستش را بخواهی همین‌روزها را هم دوست دارم. همین روزها که شوق داریم، تاب و توان داریم و می‌جنگیم. می‌نویسیم، حرف می‌زنیم. گاهی به سوی هم پرواز می‌کنیم.
جنگیدن به زندگی معنی می‌دهد، اما وقتی جنگ بالا می‌گیرد زندگی، معنی، همه‌چیز گم می‌شود. به‌هرحال ما زاده می‌شویم و زندگی می‌کنیم، یا کناری می‌جوییم یا رزمگاهی.

امروز سالمرگِ مرتضی کیوان بود. و من فکر می‌کنم هنوز هم می‌توان عاشق بود، جنگید و جان سپرد.

تَر...
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1398 ساعت: 3:51

(این متن مربوط به چهارشنبه ۸ دی‌ماه ۱۳۹۵، ساعتِ‌ ۱۱:۴۵ شب بوده. نمی‌دانم چرا آن‌روز منتشرش نکرده‌ام.)   ۱۰ اکتبر همسایهٔ طبقهٔ‌پایینی، امروز به‌اخبارِ عصرگاهی گوش نداد، و این اتفاقی‌ست بی‌سابقه، درین‌ تَر...ادامه مطلب
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1398 ساعت: 3:51

+ به همهٔ سفرهایمان می‌رسیم؟
 - حتماً
و بعد از آن یک‌به‌یک خواب‌هایشان را به تعبیر رساندند
بعدش؟ شاید یک نمایشگاهِ عکاسی برگزار شود از مثلاً اسمش هم باشد «عکس‌هایی از خواب».

تَر...
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 89 تاريخ : شنبه 21 ارديبهشت 1398 ساعت: 9:12

راستش را بخواهید، هرچه فکر می‌کنم نمی‌دانم چگونه گذشت سالی که گذشت. فقط یادم هست، وقتی که روی پشتِ‌بامِ ساختمانِ توسعهٔ فناوری چایی می‌خوردیم، صبح بود، بوی علف می‌آمد و من درگیرِ همان خیالِ قدیمی بودم تَر...ادامه مطلب
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 88 تاريخ : شنبه 21 ارديبهشت 1398 ساعت: 9:12

«صبا اگر گذری افتدت به کشورِ دوستبیار نفحه‌ای از گیسوی مُعَنبَرِ دوستبه جانِ او که به شکرانه جان برافشانماگر به سوی من آری غباری از برِ دوستوگر چنانکه در آن حضرتت نباشد باربرای دیده بیاور غباری از درِ تَر...ادامه مطلب
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 3 دی 1397 ساعت: 13:27

دلم می‌خواهد خالی و شوم، تا دوباره از تو پر شوم. دلم سکوتی می‌خواهد که در آن صدای تو بپیچد، خلوتِ خانه‌ای که تو در آنی. دلم باغِ میوه‌ای می‌خواهد، اصلاً بدون درخت، که فقط بوی تو در آن بپیچد. یا شبی بی‌ تَر...ادامه مطلب
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 3 دی 1397 ساعت: 13:27

«وقتی‌که این متن را می‌نوشتم سرم گیج می‌رفت و فقط فکر می‌کردم
به این‌که وقتی به حسام گفتم می‌خواهم دیگر نباشم توی شرکتی که همیشه بودم، وسطِ حرف‌هایش می‌گفت نشوی مثلِ بهداد و من توی دلم داد می‌زدم اتفاقاً می‌خواهم بشوم مثلِ بهداد. بعد یک مشت اسم جلوی چشمم آمد، یک‌مشت آینده، یک مشت چیز. و بعد فکر کردم به خنکای بودنت در این بهار. همین‌طور صداها توی گوشم می‌پیچیدند. Super+L را فشار دادم و می‌روم که بخوابم»
تَر...
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 3 دی 1397 ساعت: 13:27

زیرِ هجومِ بی‌رحمِ خیالاتِ شبانه جان می‌دادم، ترس‌ها سختی‌ها، دردها، پس امیدها کجایند؟

آرامش‌ کجاست؟

دنبالِ آرامش، به عکسی از او می‌رسم، که توی اتوبوس کنارِ من خوابش بُرده، در مسیری به سوی ناکجا. با چشم‌های بسته، صورتی معصوم و بی‌نقص و آرامشی بی‌انتها.

تَر...
ما را در سایت تَر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7existsd بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 3 دی 1397 ساعت: 13:27